جونگ جین (Nam Ji Hyun) 28 ساله بعد از آنکه نامزدش او را رها می کند و از کار اخراج می شود، تصمیم می گیرد با مادرش رستوران باز کند. اما رستوران ورشکست می شود. مادرش به روستا می رود و جونگ جین را در رستوران تنها می گذارد. در آن زمان، جو هی را (Song Ji-Hyo) در مقابل او ظاهر می شود. جو هی را یک جادوگر است و از جونگ جین میخواهد رستورانش را به او قرض بدهد…
پارک جه اون (Song Kang) دانشجوی هنر است که در ظاهر با همه خوب و خوش اخلاق است اما در واقع نسبت به دیگران بی تفاوت است و نمیخواهد رابطه عاشقانه با کسی برقرار کند. تا اینکه به طور غیر منتظره ای عاشق یو نا بی (Han So Hee) می شود…
یک وکیل ایتالیایی کره ای که برای یک گروه مافیایی کار می کند، پس از مدتی به دلیل مشکلاتی که میان آنها به وجود می آید تصمیم می گیرد تا به زادگاه خود، کره جنوبی بازگردد و...
سر و کله یک یک قاتل زنجیره ای که توانایی ویژه ای دارد پیدا میشود او با توانایی پیشرفته خود مردم را به قتل میرساند. کانگ کوان جو (Lee Ha Na) برای دستگیر کردن قاتل، با کاراگاه درک جو (Song Seung Heon) همکاری میکند…
این سریال داستان با وو (Jung Il Woo) را روایت میکند کسی که همه کار مثل دزدی، دعوا و غیره از جمله “بوسام” برای پول میکند. بوسام یک نوع روش ازدواج مجدد در دوره چوسان است؛ زمانیکه زن بیوه نمیتواند مجددا ازدواج کند مگر اینکه مرد مجردی او را چه توافقی چه با زور بدزد! با وو در حین انجام یک از همین “بوسام” ها، تصادفی پرنسس سو کیونگ که دختر شاهزاده گوانگ هه و عروس دشمنش لی یی چوم است را میدزد …
داستان این سریال مربوط به دوران زندگی شاهزاده خانم جونگمیونگ است. شاهزاده خانم جونگمیونگ، دختر (آخرین فرزند) وارث به حق شاه سونجو (یعنی شاهزاده یونگچانگ بزرگ)، در سلسله چوسان است او فقط دو سال داشت که سونجو مجبور شد به دلیل بیماری سلطنتش را به یکی از وارثانش واگذار کند و بنابراین سلطنت به دست شاهزاده گوانگهه افتاد. جناح های سیاسی سر وارثان سلطنت چند دسته شدند و بعد از ناکام ماندن یکی از تلاشهای برادر بزرگ برای غصب سلطنت گوانگهه، آنها دوباره با یونگچانگ وارد عمل شدند، که وی درنهایت تبعید و سپس کشته شد. درنتیجه ملکه و دخترش(شاهزاده جونگمیونگ)از قصر اخراج شدند تا مثل مردم عادی زندگی کنند و عنوان بردگی گرفتنـد…
کیم چونچو نوه پادشاه جینجی بیست و پنجمین پادشاه شیلا است. کیم چونچو به کمک یکی از فرماندهان خود یعنی کیم یوشین موفق میشود عصر طلایی فرمانروایی شیلا را رقم بزند. کیم چونچو که نوه فرمانروا جینجی بوده پس از خلع پدربزرگش از این مقام، به نوعی از قدرت فاصله گرفته است. در کودکی با کیم یوشین، پسر یکی از فرماندهان بزرگ شیلا آشنا میشود که همین مسئله زمینه ساز دوستی این دو میشود و …
این سریال داستان زنانی را روایت می کند که در تلاش برای پیدا کردن خود واقعی و رهایی از تعصبات این دنیا هستند. سو هی سو (Lee Bo Young) در گذشته بازیگری سرشناس بوده و برای ازدواج با پسر دوم گروه هیون وون از حرفه ی خود دست می کشد. او تمام تلاش خود را می کند تا به عنوان عروس آن خانواده جا بیفتد. از سوی دیگر جونگ سو هیون (Kim Seo Hyung) که خود فرزند یکی از خانواده های ثروتمند کره می باشد همسر پسر اول این خانواده است؛ او فردی زیبا، باهوش و همچنین بسیار منطقی است
نو هی اوه (Jung Woo) یک کاراگاه در بخش جرایم خشن است. او فکر میکند زندگی خیلی خوبی دارد. یک حادثه باعث می شود او به یک شخص “دیوانه” تبدیل شود که نمی تواند عصبانیت خود را در هیچ چیزی کنترل کند. او در تلاش است تا به وضعیت قبلی خود برگردد اما در این مدت، با شخص دیوانه دیگری به نام لی مین کیونگ (Oh Yeon Seo) درگیر می شود…
این سریال حول محور یک بنگاه املاک و مستغلات میگذرد که کارشان با تمامی املاکی های دیگر متفاوت است . هونگ جی آه (Jang Na Ra) یک جن گیر هست که این توانایی را از مادرش به ارث برده و الان صاحب املاک و مستغلات تئه باک میباشد و از ارواح برای کسب درآمد استفاده میکند. کار اصلی او بیرون راندن روح افراد مرده از خانه هایشان و پاک کردن ساختمان هایست که به صورت مکرر در آن ها جن و روح پیدا میشود. از طرفی اوه این بوم (Jung Yong Hwa) یک کلاهبردار هست که اغلب در نقشه هایش از ارواح استفاده میکند …
هان جونگ هیون (Ji Jin Hee) زمانی که مشغول تحصیل در دانشکده پلیس بوده به عنوان مامور NIS (سرویس اطلاعات ملی) انتخاب می شود. او سپس با هویت مخفی روی یک پرونده فوق محرمانه کار و با چوی یون سو (Kim Hyun Joo) دیدار میکند و سپس با نام مستعار خود عاشق چوی یون سو شده و با هم ازدواج می کنند و …
این سریال در رابطه با فیلم نامه نویسی است که با کسی قرار نمی گذارد و بازیگر زن ژانر کمدی-عاشقانه ای که اجازه ی قرار گذاشتن ندارد. نقطه ی اوج داستان زمانی است که این دو در می یابند که ایده آل های یکسانی برای زندگی دارند…
یک پسر جوان که زندگی و خانواده او توسط رسانههای جدید نابود شده است، توسط یک خانواده در یک منطقه روستایی پیدا میشود. او سعی دارد گذشته خود را از عموم پنهان نگه دارد اما همه چیز با آشنایی یک نفر تغییر مییابد و...
این سریال بیانگر داستان انسان هایی است که به دنبال محقق کردن آرزوهایشان می روند، چرا که زندگی فقط یکبار اتفاق می افتد. شیم دوک چول یک پستچی بازنشست 70 ساله است که تصمیم می گیرد رویای زندگی اش یعنی یادگیری رقص باله را محقق کند اما خانواده اش موافق این موضوع نبودند. وِی در آکادمی رقص، لی چه روک را ملاقات می کند. رقاص 23 ساله ای که پس از امتحان کردن ورزش های مختلف به باله روی آورده است. مادر او بالرینی بود که در دوران کودکی لی چه روک در اثر بیماری فوت کرد. او با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کند و به فکر کنار گذاشتن باله است…
لی دونگ شیک (Shin Ha-Kyun) که قبلا یک کاراگاه توانا و ماهر بود طی اتفاقی از زندگی پرهیجانش فاصله گرفته و در پست پلیس در یک شهر کوچک مشغول و تمام کارهای خسته کننده ایستگاه را انجام میدهد ، اما یک روز هان جو وون (Yeo Jin-Goo) که یک کارگاه نخبه است و پدرش مسیر کوتاهی برای رسیدن به سمت رییس پلیس ملی شدن دارد به همان ایستگاه منتقل شده و ریاست آنجا را به عهده میگیرد. آنها با یک قتل که مربوط به پرونده قتل های سریالی 20 سال پیش است و زندگی لی دونگ شیک را تغییر داده ، مواجه میشوند و آرامش آن شهر از بین میرود ، بنابراین تلاش میکنند تا با کمک هم این پرونده را حل کنند …
این سریال بر اساس نظریه چارلز داروین که اظهار دارد همه گونه ها و جانداران، نسبی مشترک دارند، ساخته شده و ماجرای جی اوه (Kim Rae-Won) را روایت میکند که به ندرت احساسات خود را بروز میدهد و حس میکند که دارای قدرت و راز خاصی است اما نمیداند علت آن چیست و او واقعا کیست ؟ از طرفی گو رئوم (Lee Da-Hee) کاراگاهیست که در کودکی پدر و مادرش به یکباره ناپدید شده اند ، اکنون او به دنبال حقیقت پشت ماجرای ناپدید شدن پدر و مادرش است و در این راه با جی اوه آشنا میشود…